ما آدمها واقعا جالبیم!
اگر بارها و بارها زمین بخوریم و ضربه ببینیم و درد بکشیم،رو صحنه، بهمون میخندن!
ولی اگر یبار واقعا بمیریم،وحشت میکنن..جیغ میکشن..میترسن!
ولی آیا واقعا از خود مرگ میترسن،یا از ازدست دادنت ؟!
برای تسکین غم از دست دادنِ یکی دیگه، به ینفر دیگه رو میاریم.گریه میکنیم،سوگواری،افسردگی میگیریم و فکر میکنیم این آخرین باره که این اشتباه رو تکرار میکنیم.
تمام علائم مُردن رو داری،ولی نفس میکشی؛گریه میکنی بی اختیار و رو قفسه سینه ت یه وزنه خیلی سنگینه.دلت نه خوراک میخواد،نه هیچی! باید برای اینجور مُردن هم ینوع اسم انتخاب کنن.. شبیه همین سندروم هائی که نقل تمام محافل شدن!
انگار قرار نیست هیچوقت هیچ چیز خوب بشه..انگار قرار نیست هیچیدرست بشه! هردفعه بخودم یادآوری میکنم که این اشتباه آخره.. ولی واقعیت اینه که وقتی نتونی خودت حال خودت رو خوب کنی،نوسانات احوالت بسته به یه شخص دیگه میشه.. یه شخصی که حتی روحشم خبر نداره و صدالبته اگرهم خبر داشت،تفاوتی ایجاد نمیشد! ادامه مطلب ...
زندگی واقعا جالبه!
یوقتها ماه ها دعا دعا و خدا خدا میکنی،که یه اتفاقی نیفته..
ولی وقتی که وقتش داره میرسه،یسری مسائل پیش میاد و تغییرات.. که اونوقته که التماس میکنی که اون اتفاق بیفته!
زندگی خیلی بی رحمه!
عشق و علاقه واقعا چیز عجیبیه..
اگه نابودت نکنه،
پیشرفت و موقعیت و موفقیت و تغییر رو حتما زهرمارت میکنه:))
سیگار واقعا معیار جذابیت نیس! باز هرجور راحتین.
کسی که عقل رو به عشق ترجیح میده،برای من بی ارزشه..
آدم با کسی که عاشقشه ازدواج نمیکنه که،عزیزانم.
من با لاس زدن مخالف نیستم، فقط، طوری نشه که لاس زدنُ با اجتماعی بودن اشتباه بگیرین عزیزای دل.
چقد زوووود سالِ 98 داره تموم میشه!! آذر شد که!
البته،زود گذشتنِ ایام از نظر انسان،در 2حالته.
1)اونقد خوب و موفق و خوشبخت باشی،که زود برات بگذره
2)اونقد افسرده و شکست خورده و باطل و بیمار باشی،که از زود گذشتنِ عمرت خوشحال باشی.